مقاله خطبه 39 word

دسته بندي : علوم پایه » معارف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏خطبه 39
‏ومن خطبة له عليه السلام
[‏خطبها عند علمه بغزوة النعمان بن بشير صاحب معاوية لعين التمر] [‏وفيها يبدي عذره، ويستنهض الناس لنصرته]
‏مُنِيتُّ بِمَنْ لاَ يُطِيعُ إِذَا أَمَرْتُ وَلا يُجِيبُ إِذَا ‏دَعَوْ تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ؟ أَمَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ، وَلاَ ‏حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ! أَقُومُ فِيكُمْ مُسْتَصْرِخاً وَأُنادِيكُمْ مُتَغَوِّثاً ‏فَلاَ تَسْمَعُونَ لي قَوْلاً، وَلاَ تُطِيعُون لِي أَمْراً، حَتَّى تَكَشَّفَ ‏الاَُْمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَساءَةِ، فَمَا يُدْرَكُ بِكُمْ ثَارٌ، وَلاَ ‏يُبْلَغُ بِكُمْ مَرَامٌ، دَعَوْتُكُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِكُمْ ‏فَجَرْجَرْتُمْجَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الاََْسَرِّة، وَتَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ ‏الْنِّضْوِ الاََْدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ ضَعِيفٌ .
‏قوله عليه السلام : «مُتَذَائِبٌ» أي: مضطرب، من قولهم: تذاءبت ‏الريح أي: اضطرب هبوبها، ومنه سمّي الذئب،
‏منيت‏بمن لا يطيع اذا امرت و لا يجيب اذا دعوت (من به مردمى مبتلا شده‏ام كه اگر امر كنم اطاعت نميكند و اگر دعوت كنم‏اجابت نميكند) .
‏رهبرى مبتلا به پيروانى نا آگاه از عظمت تكليف
‏چه دلخراش است وضع روحى يك رهبر عظيم الشانى كه از رهبرى كمترين‏سود مادى و مقامى براى خود منظور ننمايد و از همه عوامل سعادت و فضيلت‏همه ابعاد مردم جامعه‏اش مطلع باشد و شب و روز در راه بوجود آوردن همه‏عوامل سعادت و فضيلت‏براى مردم جامعه خود لحظه‏اى آرامش نداشته باشد،با اينحال مردم آن جامعه او را درك نكنند و طعم تكاليف و وظائفى را كه براى‏سعادت و فضيلت همان مردم متوجه ميسازد نچشند!آرى،بسيار دلخراش وشكنجه‏زا است وضع روحى رهبرى كه بمردم جامعه خود از افق بالاترى‏مى‏نگرد و خباثت و پليدى دشمنان آن جامعه را از همه جهات درك ميكند،ولى مردم آن جامعه با يك سستى و بيخيالى به زندگى احمقانه خود ادامه ميدهند!بايد گفت كه آن مردم يا آگاهى از عظمت تكليف نداشتند و يا شايستگى رهبر خود را به رهبرى قبول نكرده بودند و يا مبتلا به ضعف اراده بودند و يا خود محورى‏افراد آن جامعه،آنانرا از شناخت‏«حيات معقول‏»بى‏بهره ساخته بود.حقيقت‏اينست كه با نظر به وضع عمومى جامعه آن دوران،همه اين عوامل مزبوروجود داشته است،نه باين معنى كه هر يك از افراد آن جامعه بوسيله همه اين‏عوامل پوچ و تباه شده بودند،بلكه بعضى از آنان بيكى از عوامل مزبوره،بعضى ديگر به چند عامل از آنها مبتلا بودند،مگر اقليتى اسف انگيز كه هم‏شايستگى رهبر را برهبرى در حد اعلا و هم عظمت تكليف و هم قدرت اراده‏و انسان محورى را درك نموده و اين امور را در«حيات معقول‏»خود عينيت‏بخشيده بودند،مانند مالك اشتر،عمار بن ياسر،اويس قرنى و امثال اينان.
‏لا ابا لكم،ما تنتظرون بنصر ربكم (اى مردمى كه اصالت نداريد،براى يارى پروردگارتان در انتظار چه كسى‏و كدام روزى و چه حادثه‏اى نشسته‏ايد) .
‏آخر در انتظار چه نشسته‏ايد؟!‏
‏آيا در انتظار حادثه‏اى بالاتر از هجوم دشمن بى‏باك و خدانشناس وضد انسان نشسته‏ايد؟! چه حادثه‏اى دردناكتر از كشته شدن انسانها و ويران‏شدن دودمانها و ذلت و خوارى شكستى كه از دشمن خونخوار نصيب شماميگردد؟!در انتظار كدامين روزى نشسته‏ايد؟!در انتظار روزى كه رزمندگانتان‏در خاك و خون بغلطند و كودكانتان پايمال و زنهايتان اسير شوند و به بدترين‏وضعى مبتلا شوند؟!در انتظار كدامين رهبر نشسته‏ايد؟!آيا من كمترين‏تفاوت و ترجيحى براى خود در ميان شما قائلم؟!آيا شما را بميدان جنگ‏فرستاده،خودم به رفاه و آسايش مى‏پردازم؟!آيا سعادت و فضيلتى را كه‏موجب زندگانى اصيل شما ميباشد درك نمى‏كنم؟!پس در انتظار چيستيد و چشم براه كيستيد؟!
‏اما دين يجمعكم و لا حمية تحمشكم (آيا هيچ دينى نداريد كه شما را اتحاد جمع كند و هيچ غيرتى نداريدكه شما را بر هجوم به دشمنانتان تحريك كند و به هيجان در آورد) .
‏يا بمقتضاى دينى كه معتقديد از خود دفاع كنيد يا بتحريك غيرت انسانى‏
‏با مضمون همين جمله بود كه سرور شهيدان راه حق و حقيقت امام حسين‏عليه السلام در روز عاشورا در كربلاى خونين،دشمن تبهكار را مخاطب قرارداده و فرمود:
‏ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا فى دنياكم(اگر براى شما دينى نيست و از روز معاد نمى‏ترسيد،اقلا در اين دنيا آزاد مردباشيد).اگر شما واقعا به دين اسلام[يا هر دينى كه بر مبناى انسانيت استوار است]معتقد هستيد،بايد از خود دفاع كنيد.و بايد به اصول انسانى كه حيات فردى‏و اجتماعى شما را تامين ميكند پاى بند بوده و از تباهى حيات خود جلوگيرى‏نمائيد.همه مبانى دين اسلام با تاكيد و اصرار صريح به حفظ حيات وارزشهاى آن در اين دنيا دستور داده است،و جائى براى هيچگونه عذر وبهانه‏اى در اسلام وجود ندارد. دستورات اسلام به جهاد و دفاع از مستضعفين‏و مبارزه با مستكبرين و طغيانگران بحدى قاطع و روشن است كه قابل هيچگونه‏تاويل و چشم پوشى نيست.واگذار كردن حيات و رها كردن آن در عرصه‏طبيعت و محيط كه هر لحظه در معرض تباه شدن بوسيله عوامل مزاحم طبيعت‏و انسان نماهاى قدرت پرست است،كفران نعمت الهى و رفتار مخالف مشيت‏الهى ا

 
دسته بندی: علوم پایه » معارف

تعداد مشاهده: 3591 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .zip

تعداد صفحات: 12

حجم فایل:19 کیلوبایت

 قیمت: 8,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل