تحقیق ایمان به معاد
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
آثار ايمان به معاد و انکار آن در مقاله اي به قلم شهيد پيغان:
يکي از مسائلي که همواره در اديان مختلف مورد تأکيد قرار گرفته است و در واقع به اديان معنا ميدهد، به نحوي که بدون آن، دين جايگاه مشابهي نخواهد داشت، مسأله معاد است. دين اسلام نيز بر اين مسأله بسيار تأکيد دارد و مباحث زيادي از قرآن و سنّت به اين موضوع اختصاص يافته است. اهميت معاد تا بدانجا است که يکي از اصول دين شمرده شده و انکار آن موجب خروج از اسلام است. لذا متناسب است به اين موضوع توجه زيادي شود و ابعاد مختلف آن مورد بحث و مداقه قرار گيرد.
اين نوشتار كه در صدد بحث از «آثار ايمان به معاد» است، جايگاه معاد در قرآن و در دعوت انبياء، دلايل وقوع معاد، آثار ايمان به معاد و انکار آن را به اجمال بحث مينمايد
جايگاه معاد در قرآن کريم و در دعوت انبياء
اصل معاد از نقطه نظر دين مبين اسلام بدان معناست که همه انسانهايي که در اين عالم دنيا آمده و بعد از مدتي زندگي در اين عالم ميميرند، همگي در جهان ديگري زنده شده و در قيامت در دادگاه عدل الهي حضور يافته و پس از رسيدگي به اعمال و رفتار آنها در دنيا، در بهشت و سعادت جاودانه يا در دوزخ خشم و غضب الهي هميشه خواهند بود.
يک نظر اجمالي به آيات قرآن کريم نشان ميدهد که در ميان مسائل عقيدتي هيچ مسألهاي در اسلام بعد از توحيد به اهميت مسأله معاد و اعتقاد به حيات بعد از مرگ و حسابرسي اعمال بندگان و پاداش و کيفر و اجراي عدالت نيست. وجود حدود هزار و دويست آيه درباره معاد در قرآن و اينکه بسياري از سورههاي اواخر قرآن به طور کامل يا به طور عمده درباره معاد و مقدمات و علايم و نتايج آن سخن ميگويد، شاهد گوياي اين مدعا است.
در جاي جاي قرآن مجيد بعد از موضوع ايمان به خدا، ايمان به جهان ديگر آمده و تقريباً در 30 آيه اين دو موضوع را قرين هم قرار داده «و يؤمنون بالله و اليوم الآخر» يا تعبيري شبيه آن فرموده است و در بيش از صد آيه اشاره به «اليوم الآخر» يا «الآخرۀ» فرموده است.
3
در راه ارائه همين مسأله و بيان همين انديشهها و اعتقادات بود که پيامبر اسلام(ص) گرفتار مشقتها و آزار و اذيتهاي سخت و طاقت فرساي مشرکين شدند و همچون ساير انبياي الهي مورد تهمتهاي فراوان قرار گرفتند، تا آنجا که او را مجنون خواندند. قرآن کريم در آيات هفتم و هشتم سوره سبأ به اين مسأله اشاره نموده و ميفرمايد: «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيد ٍ* أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ؛ و کساني که کفر ورزيدند گفتند آيا شما مردم را آگاه سازيم از مردي که مدعي است هنگامي که بدنهاي شما به کلي متلاشي گرديد و استخوانهاي شما پوسيد و خاک شد بار ديگر آفرينش جديد و حيات تازهاي پيدا ميکند؟ او يا به خداوند، دروغ و کذب نسبت ميدهد و يا دچار جنون و ديوانگي گشته است. اما در واقع چنين نيست بلکه کساني که به آخرت ايمان نميآورند در عذابي سخت و در ضلالت و گمراهي عميقي گرفتارند.»
مسأله معاد و جهان آخرت همواره در سرلوحه دعوت انبياء قرار داشته است و پيامبران الهي عليرغم مخالفتهاي سرسختانه مردم در پيشروي چنين مسألهاي، همواره بر آن تأکيد داشته و مردم را به اعتقاد به چنين اصلي دعوت نمودهاند و اين مقاومت و پايداري انبياء در طرح مسأله معاد و آشنا ساختن مردم با مسأله جهان پس از مرگ، نشانگر اهميت فوق العاده اين اصل اعتقادي در زندگي بشر و سعادت و کمال نهايي انسان است. علم و آگاهي به اصل مسأله معاد تأثير مستقيم در رفتار و کردار فرد و جامعه داشته و زندگي انسان را متحول ميسازد. شناخت رابطه ميان دنيا و آخرت و مقدمه بودن اين جهان براي جهان ديگر نيز نقش بسزايي در رفتار آدمي دارد. اگر فرد بداند که آنچه در اين دنيا انجام ميدهد در سراي ديگر نيز همان را باز خواهد يافت مسلماً در رفتار و عملکرد خويش دقت و ملاحظه بيشتري خواهد نمود.
دلايل وقوع معاد :
براي اثبات معاد دلايل عقلي و منطقي متعددي وجود دارد که در قرآن، گاه صريحاً و گاه به اشاره بيان شده است. دلايلي که صريحاً يا اشارتاً در زمينه حتميت تحقق معاد از قرآن مجيد استفاده ميشود عمدتاً هفت دليل است:
1. برهان فطرت
منظور از «برهان فطرت» در اينجا اين است که انسان در اعماق جان خود، اعتقاد و ايمان به جهان ديگر و رستاخيز عظيم انسانها و بارگاه عدل الهي را احساس ميکند. قرآن کريم در اين زمينه در سوره روم، آيه 30 م
3
يفرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ؛ روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار کن! اين فطرتي است که خداوند انسانها را بر آن آفريده و دگرگوني در آفرينش خداوند نيست، اين است دين محکم و استوار.»
موضوع سخن در اين آيه عام است و تمام دين را فطري ميشمارد، يعني مجموع اصول عقايد و حتي کليات فروع دين و احکام در اعماق فطرت حضور دارد. «دين» دوبار در آيه فوق تکرار شده که اشاره به مجموع حقايق ديني است.
بر مسأله فطري بودن اعتقاد به معاد قرايني وجود دارد.
الف . اگر براي فنا آفريده شدهايم عشق به بقا چه مفهومي دارد؟
هيچکس نميتواند اين حقيقت را انکار کند که از مرگ به معناي «نيستي» گريزان است و خواهان طول عمر، بلکه حيات جاويدان است. تلاش براي طولاني شدن عمر دليل بر اين است که انسان ذاتاً خواهان بقا است حتي علاقه انسان به حيات فرزندش که دنباله حيات او محسوب ميشود نشانهاي از اين عشق غريزي است.
اگر ما براي فنا آفريده شدهايم وجود اين غريزه در ما بي معنا است و اين يک عشق مزاحم و بي دليل است. چگونه ممکن است خداوند حکيم چنين موضوع زائد و مزاحمي را در ما بيافريند؟ اصولاً وجود يک غريزه در انسان دليل بر اين است که در بيرون وجود او، طريق اشباع و پاسخگويي به آن هست همچنان که تشنگي دليل بر وجود آب و گرسنگي دليل بر وجود غذا و ميل به جنس مخالف دليل بر وجود آن است و گرنه با حکمت حکيم سازگار نيست. لذا عشق به بقا که به طور فطري در انسانها وجود دارد نشانه روشني بر زندگي جاويدان محسوب ميشود.
ب. اگر رستاخيز فطري نيست چرا اين عقيده در طول تاريخ از انسانها جدا نشده است؟
عادات و رسوم دائماً در تغيير و تبديل است. فرهنگها عموماً دستخوش دگرگوني هستند. تنها اموري ميتواند در طول تاريخ بشر، در برابر گذشت زمان پايدار بماند که ريشههايي در اعماق فطرت داشته باشند.
5
اين امر در مورد مسأله توجه انسان به زندگي پس از مرگ کاملاً صادق است. جامعه شناسان ميگويند: اعتقادات مذهبي و از جمله عقيده به حيات پس از مرگ، همواره در ميان انسانها (حتي بشرهاي قبل از تاريخ) وجود داشته است و شاهد بر آن، دفن برخي لوازم همراه اموات است.
2. برهان حکمت
يک مطالعه اجمالي در وضع جهان هستي نشان ميدهد که همه چيز بر اساس هدف، حکمت، نظم و برنامه آفريده شده است. حال اگر نظري به زندگي انسان بيفکنيم و چنين فرض کنيم که مرگ براي او پايان همه چيز است، چند روزي در اين دنيا با هزار زحمت و مشکل زندگي کردن و مقداري آب و غذا خوردن و بعد براي هميشه از هستي چشم پوشيدن، مسلماً چنين چيزي نميتواند هدف آفرينش انسان باشد و به اين ترتيب خلقت او عبث و بيهوده و بي محتوا خواهد بود. اين چيزي است که با حکمت خداوند حکيم هرگز سازگار نيست.
اين مضمون در آيات قرآن منعکس شده است. در سوره مؤمنون آيه 115 ميفرمايد: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمىشويد.» نيز در سوره حجر آيه 85 ميفرمايد: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِيَةٌ؛ و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريدهايم و يقينا قيامت فرا خواهد رسيد.»
3. برهان عدالت
يكي از اوصاف خداوند عدالت است. عدالتي که نشانههاي آن در جاي جاي عالم هستي، در آسمانها و زمين، در وجود خود انسان و در ضربان قلب و گردش خون او ديده ميشود. خوب آيا ممکن است انسان از عدالت عمومي جهان بر کنار بماند؟ تاريخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبي نشان ميدهد که احقاق حق مظلومان و کيفر ظالمان هرگز در اين جهان به طور کامل انجام نشده است. عدالت حاکم بر عالم که در پرتو عدالت خداوند است ايجاب ميکند روزي فرا رسد که پرونده اعمال همه انسانها مورد بررسي قرار گيرد و اين همان روز رستاخيز است قرآن کريم در سوره قلم آيات 35 تا 36 ميفرمايد: «أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ؛ شما را چه شده؟ چگونه داورى مىكنيد؟ پس آيا فرمانبرداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد؟» و در سوره جاثيه آيات21 تا 22 ميفرمايد: «أًمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْيَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ * وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ؛ آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شدهاند پنداشتهاند كه آنان را مانند كسانى قرار مىدهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [به طورى كه] زندگى آنها و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داورى مىكنند. و خدا آسمانها و زمين را به حق آفريده است، تا هر كسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.»