تحقیق افكار عمومي
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
● منبع: سایت - ای رسانه
افكار عمومي «Public opinion» بخشي از مخاطبان يك سازمان را تشكيل مي دهد. مخاطب كيست و افكار عمومي چيست؟ مخاطب يا گيرنده پيام يا Reciyer واژه مهم و سرنوشت سازي در عالم ارتباطات و به خصوص روابط عمومي ها محسوب مي شود.
يافته هاي دانشمندان، مويد اين است كه فرآيند ارتباط بر چند عامل اساسي استوار است؛ پيام دهنده، وسيله و ابزار انتقال پيام و پيام گيرنده. البته نبايد از نقش موانع و پارازيت هاي ارتباطي غافل بود؛ چرا كه عمدتا" سوءتفاهم ها، تنش ها و ناسازگاري هاي محيطي حاصل فعاليت همين موانع هستند.
روابط عمومي ها به عنوان عامل ارتباط دهنده مردم و سازمان ها، مردم و دولت و مردم و دولتمردان، بايد به عنوان تشكيل دهنده يك ارتباط بدون عيب توجه ويژه داشته باشند و از آنجا كه خود، نقش پيام دهنده را در فرآيند ارتباطي ايفا مي كنند؛ بنابراين شناخت دقيق از پيام گيرنده و مخاطب از 2 جهت ضرورت جدي دارد. اولا": با شناخت دقيق مخاطب، نيازهاي او مورد مطالعه قرار مي گيرد و اطلاعات مناسب تهيه مي شود، ثانيا": تكنيك ها و ابزارهاي متناسب با مخاطب كه سومين عامل اساسي در فرآيند ارتباط تيز هست شناسايي و به كار گرفته مي شود.
نكته ديگر، درباره مفهوم مخاطب است؛ به طوري كه در ادبيات روابط عمومي مخاطب به همه اشخاص حقيقي و حقوقي گفته مي شود كه با سازمان به نوعي در تعامل هستند و به 2 دسته عمده تقسيم مي شوند: مخاطبان درون سازماني مانند كاركنان و خانواده آنها؛ مديران رده هاي مختلف سازمان و اتحاديه هاي كارگري و مخاطبان برون سازماني مانند دريافت كنندگان يا خريداران توليدات يا خدمات سازمان، رقبا، دولت، رسانه هاي ارتباط جمعي و افكار عمومي. اصولا" تعامل مخاطبان با سازمان مي تواند تعامل ياري دهنده باشد و سازمان را در جهت رسيدن به اهدافش كمك كند و يا تعامل بازدارنده باشد و در راه نيل سازمان به هدف هايش مانع ايجاد كند اينجاست كه نقش تك تك مخاطبان بايد مورد مطالعه دقيق و علمي قرار گيردو با استفاده از دانش و تدبير لازم نه تنها از «تهديد» تلقي شدن جلوگيري شود، بلكه حتي الامكان به فرصت تبديل شود. به همين دليل مخاطب شناسي جزئي مهم از علم ارتباطات است.
شايد درست تر اين باشد كه هر بحثي را ابتدا از داشته هاي فرهنگي و سيره عملي بزرگان ديني و فرهنگي خود آغاز كنيم و آن گاه به دانش جهاني مراجعه داشته باشيم. حضرت اميرالمومنين علي (ع) در نامه معروف خود به مالك اشتر نخعي مي فرمايد:
بدان اي مالك! تو را اعزام داشتم به سوي منطقه اي كه در آنجا حكومت هاي متعددي پيش از تو عادلانه و يا ستمگرانه حكمراني كرده اند و مردم دقت مي كنند در رفتار تو همانند توجه و دقت تو در رفتار حكمرانان پيش از خودت، و آنچه را كه تو درباره آنها مي گفتي يا انتظار داشتي، ديگران نيز از تو انتظار دارند و يا درباره تو مي گويند.
حضرت امام خميني (س) به تاسي در آن امام همام به دولتمردان خود توصيه مي فرمايد كه «قدرت، ايمان شما را نگه داشته است و پشتيباني ملت. اين پشتوانه را بايد حفظش كنيد، اگر اين پشتوانه خداي نخواسته، يك وقتي از دست ما برود، همه ما از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش يك مسائل ديگر مي شود».
همان طوري كه مشاهده مي كنيم بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به افكار عمومي به عنوان يك اصل مي نگرد و حتي معتقد است «جلب نظر مردم از اموري است كه لازم است، پيامبر اكرم (ص)، جلب نظر مردم مي كرد، دنبال اين بود مردم را جلب كند».
آنچه مسلم است، اسلام به جلب نظر مردم اهميت ويژه قائل است و آن را لازمه حكومت اسلامي و اجراي احكام الهي مي داند شاهد اين مدعا خانه نشين شدن 25 ساله حضرت امام علي (ع) به دليل انحراف و فريب افكار عمومي است و صد البته در چنين شرايطي امام (ع) ساكت ننشسته و به هدايت و اقناع افكار عمومي مي پردازد و حتي حاكمان را نيز از راهناميي ها و هدايت خود بي نصيب نمي گذارد و فرزند خلف او، امام خميني (س) نيز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در مصاحبه با خبرگزاري فرانسه مي فرمايد: «در صورت استقرار يك حكومت اسلامي و بسط آزادي ها و افزايش امكانات ترقي واقعي براي مردم، مي توان از راه بحث و اقناع – با عملي كردن اسلام – آنها را كه خواهان حقيقت و عدالتند به دامن اسلام بازگرداند» حال كه تا حدودي با ديدگاه هاي بزرگان درباره موضوع افكار عمومي آشنا شديم، نظري بيفكنيم به ديدگاه ها و نظريه هاي دانشمندان ديگر در اين باره.
در اغلب كتب علوم اجتماعي، افكار عمومي مجموع عقايد افراد يك جامعه نسبت به موضوعي كه بر زندگي آنها تاثير دارد، تعريف شده است. انديشمندان معتقدند از زماني كه افكار عممومي شكل مي گيرد داراي نيرو، پويايي و حركت مي شود كه قادر به اعمال فشار است. بنابراين، شناخت افكار عمومي، چگونگي شكل گرفتن و راه هاي تغيير آن، از جمله مسائل مهمي هستند كه مسوولان روابط عمومي ها بايد بدان آگاهي داشته باشند، زيرا آنان را قادر مي سازد تا فعاليت هاي زير را بر روي افكار عمومي انجام دهند.
1) اگر افكار عمومي منفي و مخالف باشند، با اطلاع رساني بهنگام و صحيح، آنها را تغيير و يا حداقل خنثي خواهند كرد.
2) اگر افكار عمومي مثبت و موافق باشند، اين وضع را حفظ خواهند كرد كه باز اطلاع رساني دخالت جدي در اين امر دارد.
3) اگر افكار عمومي بلاتكليف باشند اصطلاحاتي شكل و نهفته باشند، آن را شكل داده و هدايت خواهند كرد كه اين مورد نيز با روش ها و تكنيك هاي اطلاع رساني ميسر خواهد بود.
براي اينكه اقدامات ياد شده اثربخش باشد و ما را به هدف برساند، لازم است چند نكته يادآوري شود:
نخست اينكه پيام ارسالي اقناعي و ترغيبي باشد و از واژه هاي نامانوس با عموم گيرندگان پيام، استفاده نشود؛ چرا كه افكار عمومي منفي، در مقابل اطلاعات غير اقناعي و واكنشي كه معمولا" هم با احساسات همراه است، عكس العمل منفي تر نشان داده و ارائه اطلاعات فوق را «توجيه» خواهد انگاشت، بنابراين به جاي خنثي سازي و يا تغيير افكار عمومي از منفي به مثبت، آن را عليه موضوع تحريك كرده و در حقيقت از هدف دور شده ايم. در اينجا باستي خلاءهاي اطلاعاتي موجود در افكار عمومي به دقت شناسايي و با توضيحات لازم، از مقدمه و موخره، آن را اقناع و مجاب كنيم. روابط عمومي ها به خصوص در مقام پاسخ به رسانه ها، بايد به اين موضوع توجه كنند.
دوم اينكه موانع احتمالي در مسير انتقال پيام مورد توجه قرار گيرد و حتي الامكان حذف يا كاهش يابد. مثلا" معيارها و ارزش هاي جامعه مورد نظر، بايد حتما" مورد توجه باشد. پيام حتي الامكان در مقاطع زماني مناسب و به طور منطقي تكرار شود، اين، توجه افكار عمومي را جلب خواهد كرد. پيام، داراي بار منفي و تعارضي كه افكار عمومي را عليه آن برانگيزد نباشد. از رسانه هايي استفاده شود كه پيام را حتما" به گيرندگان برساند. پيام، ساده باشد و حتي الامكان طوري تنظيم شود كه فقط يك مفهوم از آن برداشت شود. از پيش قضاوت هايي كه تحت تاثير سليقه شخصي و يا گرايش هاي حزبي و جناحي ممكن است همراه پيام ارسال شود، پرهيز گردد.
سومين نكته اينكه رهبران افكار عمومي مورد شناسايي قرار گيرند و پيام هاي اقناعي ابتدا به آنان داده شود.
نكته آخر جلب اعتماد و اطمينان افكار عمومي نسبت به خود از طريق مختلف از جمله تطبيق گفتار با رفتار است.
حال، سوال اين است كه چگونه مي توان از وضعيت افكار عمومي نسبت به موضوعات مختلف، مطلع شد؟ پاسخ روشن است اطلاع يابي و افكار سنجي.
افكارسنجي، يك نوع پژوهش و انجام مراحل علمي است كه پس از تعريف جامعه مورد سنجش، نماينده اين جامعه و يا نمونه ها انتخاب مي شود و سوالات مورد نظر به صورت دقيق طراحي و آنگاه به صورت پرسشنامه يا مصاحبه از جامعه مورد سنجش سوال مي شود، سپس پاسخ ها استخراج و نتايج در جداول يك بعدي و دو بعدي تنظيم و در مرحله نهايي، اطلاعات، مورد تجزيه و تحليل و تفسير قرار مي گيرد. طي كردن اين مراحل مي تواند درصد صحت نتايج به دست آمده را بالا ببرد و مدير و تصميم گيرنده را در جهت شناخت وضعيت واقعي ياري دهد. دقيقا" به همين علت است كه روابط عمومي ها مي توانند نقش حساس و با اهميتي را ايفا كنند و خدمت دو جانبه اي را به سازمان و افكار عمومي ارائه دهند. از يك سو با انتقال نظر مردم، نقاط مثبت و منفي سازمان و مديريت را به مانند آيينه به آنان نشان دهند و از اين طريق خطر مشوش شدن اذهان عمومي نسبت به سازمان و در نتيجه بروز فشار افكار عمومي را از فراروي سازمان بردارند، از سوي ديگر با آگاه كردن مديريت از نقاط ضعف و قوت موجبات اصلاح امور و خدمات دهي بهينه به مردم را فراهم آورند. در فرآيند ارتباط، يكي از 3 عامل مهم فرآيند، افكار عمومي است، كه در صورت ناديده گرفتن آن، پديده ارتباط، موجوديت خود را از دست خواهد داد.
529 بازديد 0 امتياز 1 نظر
◄ مطالعات موضوعي مرتبط :
● افكار عمومي (18)
مجله صنعت مرغداري
افكار عمومي چيست؟
تهيه و تنظيم: مهرناز حاجيمحمدي
افكار عمومي جرياني است كه همه آنها كه در زندگــياجتماعي موقعيتي دارند بايد شنا كردن در جهت موافقآن را بدانند. افكار عمومي خواه حقانيت داشته باشد وخواه نداشته باشد ديوارها را ميشكند و پيش ميرود.رهبري افراد و جماعات بدون توجه به عقايد و نظرات آنهاحتي كساني را كه به منطقي بودن نظرات خويش اعتماددارند دستخوش اشتباه ميسازد.
افكار عمومي، موجي است كه ناگــهان، از قلب جامعهميخروشد و به سطح ميرسد. به گــفته پارهاي از فلاسفهاجتماعي، ميتواند براي جامعه ملاك عمل قرار گــيرد و داور وترسيمكننده روندهاي اجتماعي باشد و خود، وجدان وخودآگــاهي جامعه بهشمار آيد. حتي برخي پا را فراتر گــذاشته وگــفتهاند: افكار عمومي، به منزله يك دادگــاه است، البتهدادگــاهي كه فاقد قوه اجرايي است. آلفرد سووي در كتابي كهبا همين عنوان افكار عمومي به چاپ رسيده است،مينويسد: افكار عمومي، ضمير باطن يك ملت است. نيرويياست گــمنام كه در هيچ قانون اساسياي پيشبيني نشده است.اين نيروي رازآميز، چگــونه تشكيل ميشود و ريشه از كجادارد؟ در آغاز بايد گــفت كه وقتي همداستاني و اشتراك فكريكامل وجود داشته باشد، پاي افكار عمومي در ميان نيست وبراي آن كه اين قدرت گــمنام به كار افتد، بايد نقطه اتكا و بهديگــر سخن كانون معارضه و مقاومتي وجود داشته باشد.بديهي است در هر جامعهاي، اعتقادهاي مقدس و معتبري كهشكست حرمت و اعتبار آنها، تصورناپذير است و همچنين،اصول جامد و تغييرناپذيري وجود دارد كه نميتوان اصطلاحافكار عمومي را درباره آنها به كار برد. براي آن كه به راستيبتوان از افكار عمومي سخن گــفت، بايد يك مقاومت موثر يادستكم ممكن دركار باشد. اين مقاومت يا مخالفت، گــهگــاه دروجود دولت، مجلس يا مقاماتي كه آن را بسيج ميكنند، تبلور وانعكاس مييابد. نيز ممكن است جريان افكار عمومي برضديك كشور خارجي كه روابط دولت با آن، دستخوش اختلالشده است، ولي دولت مايل به قطع رابطه بسيار خشن وتعرضآميز با آن نيست، تظاهر كند.
افكار عمومي همان مراجعه به آمار عمومي نيست. وقتيجنبه سياسي مسائل بر جنبه عملي آنها غلبه كند، افكارعمومي لزومانه منتهي به افكار انفرادي در زمينه موضوعيمنظم است، نه حتي نتيجه افكار اكثريت افراد.
براي عقايد، چهار شكل را ميتوان قائل شد. نخست،عقيدهاي كه آشكارا و گــاه، با فرياد، خود را بيان ميكند. دوم،عقيده شفاهي، كه گــاه درگــوشي بيان ميشود. مانند عقيدهايكه زاييده شايعات است. سوم، رايگــيري عمومي يا عمقيابيعقايد و سرانجام رفراندوم يا عمقيابي عقايد با راي اجباري.
افكار عمومي، آنگــونه كه غالباتصور ميشود، با شكلهاياول و دوم تعاريف بالا، سازگــار است، و با اين كيفيت، افكارعمومي، به درجه گــستردهاي، از رايگــيري عمومي (تعريفسوم) فاصله ميگــيرد. افكار عمومي، خواه حقانيت داشتهباشد، خواه نداشته باشد، ديوارها را ميشكند و پيش ميرود.
امروزه، تمام جناحها، پيش از آن كه به راستاي فكري خودبيانديشند، نخست از افكار عمومي واهمه دارند. در بسياري ازكشورها، بعضي جناحهاي سياسي، ديگــر جرات ندارددستورهاي كلاسيك عقل معاش و صرفهجويي را با قدرت،عنوان كنند، زيرا بيم دارند كه در اين صورت، گــروه بيشمارياز هوادارانشان را از دست بدهند و همين عامل است كه نشراسكناس و فشار تورم را تشديد ميكند. وقتي افكار عموميميجوشد، كارشناسان اقتصاد، دانشمندان، نظاميان وبيطرفها، تامل ميكنند. هرگــونه عدول آنها از نظرات خود وهرگــونه خودداري آنها از واكنش غائي، در حقيقت بيانكنندهنوعي ترس از اقدام در برابر جريان افكار عمومي است. وقتيدر فرانسه، قانون هفتهاي چهل ساعت كار براي كارگــران اعلامشد، كمتر اقتصادداني جرات اظهارنظر به خود داد.
درك يك تمدن، غالبامستلزم آگــاهيهاي بسيار عميق ازاصول جامد و پايدار يا افسانههايي است كه همواره در يكجامعه، تجديد حيات ميكند. شناخت جريانهاي فكري نيزدر يك جامعه، به همين اندازه آموزنده است.
آلفرد سووي ميگــويد: همه كساني كه در زندگــياجتماعي موقعيتي دارند، بايد شناكردن در جهت موافق افكارعمومي را بدانند. براي آنها ضرورت دارد هرچه زودتر، ازهرگــونه جريان فكري، واقف شوند. لازم نيست كوركورانه بهدنبال آن بروند و بايد حداقل نسبت به آن هشيار باشند و حتيخود را در برابر آن حفظ كنند. رهبري افراد بدون عطف بهعقايد آنها، حتي كساني را كه به منطقي بودن خويش اعتماددارند، دستخوش اشتباه ميسازد.
جريانهاي فكري، گــاه به دنبال رويدادهاي تازهاي كه غالبا به خودي خود ارزش چنداني ندارند، پديد ميآيند. گــاهي همممكن است يك جريان فكري، نتيجه پختگــي افكار باشد كهاگــر نه در اختفاي كامل و يا حداقل بهطور نهفته تكامل مييابدو آنگــاه ناگــهان بهنحوي خشن و تعرضي بهمنصهظهورميرسد.
گــاهگــاه گــفته ميشد كه وجود افكار آزاد در دموكراسيهايغربي، خود نشانه دموكراسي است. اما اين فكر خام و بيپايه،با بررسي دقيق متزلزل ميشود. دركشورهايي كه نظام رايمخفي و مساوي، وجود دارد، افكار عمومي جز اين كه آن را باشكست مواجه سازد، كار ديگــري نميتواند بكند و در اينصورت ممكن است جنبهاي ضد دمكراتيك بيابد. بدون شكميتوان گــفت كه در انتخابات عمومي، به نماينده، تنها وكالتكلي داده ميشود، بيآنكه راي دهنده، در مسايل خاصياظهارنظر كند. در نتيجه در فاصله دو انتخابات، مسايل تازهايپيش ميآيد و نماينده در تفسير دريافت گــرايشهاي فكريموكلان خود، به زحمت ميافتد و بدينسان جريان فكريتازهاي از خلال اختلافهاي سياسي، و تحت تاثير عاملانعطافي عدول از نظرات، يا با پافشاري بر نظرات پديد ميآيد.
غالبامقصود از اصطلاح افكار عمومي معناي ملي آناست. هنگــامي كه عقايد، پراكنده باشد ميتوان از آنها به عنوانافكار عمومي محلي، حزبي، طبقاتي و منطقهاي ياد كرد. درپارهاي از موارد نيز افكار عمومي جهاني شكل ميگــيرد. افكارعمومي يك كشور، بايد داراي پيوستگــي و مقابل با يك مركزمقاومت باشد.
نگــره و طرز فكر تكتك افراد، با نگــره و طرز فكر جمعي وگــروهي آنها، يكسان نيست. پس از آن كه گــوستاولوبونروانشناسي گــروهي را نوشت، منطق گــروهي مبنايپژوهشهاي بيشماري قرار گــرفت. براي آن كه اختلاف مياناجزاي متشكل گــروهها محسوس شود، لازم نيست افرادي دريك سالن، يا در يك ميدان، دور هم جمع شوند، گــو اين كهاجتماع، اين پديده را كاملا تشديد ميكند، ممكن استافرادي كه خود را با ديگــران همفكر احساس ميكنند، بيآنكهتماس زيادي با يكديگــر داشته باشند،موافقوهمداستانشوند.
افكار عمومي آشكار، خصوصااگــر خودبهخود و طبيعيباشد، از منطق جمعي، آسانتر پيروي ميكند. افكار عموميواقعبين چه آشكار و چه پنهان، با آن كه گــاهي به شدت تحتتاثير اضطرابهاي آميخته به تاثر قرار ميگــيرد، هرگــز ازواقعيتها چشم نميپوشد. اما افكار عمومي هميشه واقعبيننيست. مردان بزرگــ همواره گــرفتار اين پندار باطل ميشوند كهرفتار مردم با آنها، متناسب با خدمتي است كه به كشورشانكردهاند و حال آن كه مردم آنها را، با محك خدماتي ميسنجندكه از ايشان انتظار دارند. سازندگــان افكار عمومي، نميتوانندتنها با استدلال و عقلانيت، مردم را برانگــيزند، به اين دليل كهمعمولا عقل بهتنهايي وحدتنظر لازم را فراهم نميسازد.سازندگــان افكار عمومي، در عين حال معتبر جلوه دادن دلايليكه هدفشان را مطلوب نشان ميدهد، بيش از همه تارهايحساس قلب مردم را هدف قرار ميدهند، زيرا در اعماقضمير ناآگــاه است كه مباني عقلي استوار ميشود.
منطقه انديشههايي كه به حكم عقل مجاز شمردهميشوند، پهناور است و پهناوري آن به اندازهاي است كهنيروي نفوذ و امكانات عملي يك دسته از افكار معين در آنمنطقه، بسي ناچيز است. اين وضع، درست مانند ميخي استكه نيروي رسوخش در چوب، با وسعت نوك آن رابطهمعكوس دارد. بدينسان در ساختن افكار عمومي، احساساتعامل محرك اصلي است، بهگــونهاي كه اعمالنظر در خودواقعيتها نيز، تحت تاثير عامل حسي قرارميگــيرد.