تحقیق بحث بنيادهاي نقاشي 23 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بحث بنيادهاي نقاشي
لوچاي گويد:
در ميان آناني كه به نقاشي ميپردازند. برخي در پي كار استادانه اند و برخي سادگي را ترجيح ميدهند. نه پيچيدگي به خودي خود ونه سادگي هيچكدام كافي نيستند.
برخي ميخواهند چست و چالاك باشند و برخي دقت حاصل از كوشش بسيار را ارج مي نهند نه چستي و چالاكي و نه دقت و وسواس هيچكدام كافي نيستند.
برخي براي روش ارزش بسيار قائلند، در حالي كه ديگران مباهات ميكنند كه به روش تن نميدهند. بيروش بودن اسف انگيز است اما وابستگي كامل به روش هم بد است.
اول بايد آموخت كه در قواعد وفادارانه نظر كرد پس از اين، قواعد را بنابر انديشه و توانايي خود تغيري داد نهايت همه روشها اين است كه به نظر آيد هيچ روشي نداري.
اين امر در ميان استادان متفاوت بود. (كاي-جي) انگ كانگ رنگ را كم و افشان ميزد و به نظر ميآمد كه گلها و علفها از دستان او ميرويند. هان گان كه تابلوي اسب زرد او يگانه است عادت داشت پيش از نقاشي عبادت كند و قلم موي او سرشار از الهام بود بنابراين در مرحلة بعدي، فرد مي تواند استفاده از روش را برگزيند يا چنان نقاشي كند كه گويي روشي ندارد.
اما نخست بايد سخت كار كرد قلم مو را بارها و بارها در مركب فرو برد و سنگ مركب را خرد و ريز كرده ده روز را صرف نقاشي يك نهر و پنج روز را صرف نقاشي يك صخره كرد. بعد از اين ممكن است تلاش كني كه منظرهاي را در جيالنگ نقاشي كني. لي سو سيون ماهها به نقاشي آن منظره پرداخت، اما وو دائو-زه در يك غروب آن را نقاشي كرد. بنابراين، در مرحلة بعدي شايد فرد آرام و دقيق حرك/ت كند يا چست و چابك باشد.
اما نخست بايد آموخت كه پنج قله را در تفكرات خود در نظر داشت بر كل يك ورزامتمركز نشو هزاران جلد را مطالعه كن و مسافتهاي بسيار را طي كن. سدها و موانعي را كه دورنگ و جيو طرح كرده اند بشناس و مستقيم به سراغ عمارتهاي گو و جنگ برو. از نقاشي ني يون – لين به سبك يو چنگ پيروي كن: زماني كه او نقاشي مي كرد كوهها سربلند ميكردند و چشمهها ميجوشيدند آبهاي زلال روان مي شدند و جنگلها گسترده و تنها مي شدند شبيه گوشو سيان باش كه با يك ضربه قلم بابادكي را با ريسماني چند صد متري نقش مي زد و كوچك و بزرگ را به سهولت يكسان نقاشي مي كرد- برجها و ساختمانهاي چند طبقه را به همان آساني نقاشي مي كرد كه موي ورزاها و نخ كرم ابريشم را بدين سال در مرتبه اي بالاتر هم كار استادانه پذيرفتني است و هم كار ساده.
2
اگر مي خواهي در قيد روش نباشي، روش را بياموز. اگر مي خواهي آسوده باشي. به سختي كار كن اگر در جستو جوي سادگي هستي، در پيچيدگي استاد شو.
در نهايت شش ا صل وجود دارد، شش اساس، شش ويژگي، سه عيب و دورازده چيز كه بايد از آنها اجتناب كرد چگونه مي توان به آنها بياعتنا بود؟
يادداشتي در باب هجده بنيان، معيار و قاعده
شش اصل(لوفا)
سيه هو در دورة چي جنوبي (479-501) گفته است:
جريان چي (دم، روح، نيروي حياتي آسمان) حركت زندگي را ايجاد مي كند.
قلم مو ساختار را خلق مي كند.
متناظر باشيء صورت آن را طراحي كن.
متناظر با ماهي شي رنگ را باه كار ببر.
تركيب بندي را با استفاده از عناصر در مكان حقيقيشان سامان ده.
در كپي برداري سعي كن تا ذات قلم گيري و روشهاي استاد را منتقل سازي.
(لوچاي به نقل از يكي از مكاتب فكري ميافزايد:)
همه اين اصول به جز اصل اول را مي توان تا رسيدن به كمال حقيقي آموخت و تمرين كرد. [اما] (براي توانايي بر آشكار ساختن وجوه) چي در سير و دگرگوني دائمي اش فرد بايد با موهبت اين توانايي زاده شود.
شش اساس (لويائو) و شش ويژگي (لوچانگ) نقل شده از اثري از اوايل قرن يازدهم در باب زندگينامة نقاشان پنج سلسله و ادوار سونگ شمالي، منتسب به ليو دائو- چون، مورخ و منتقد هنر تجديد چاپ شده دروانگ شي هوايوان و ديگر جنگلهاي عمده اين دو دسته از معيارها به عنوان جرح و تعديلات شش اصل در جلد دوم، فصل دوم مورد بحث قرار گرفته اند.
ليودائو- چون در دوره سونگ گفته است:
اساس نخست: عمل چي و اثر قدرتمند قلم مو دست در دست هم دارند.
اساس دوم: طرح اصلي بايد مطابق با سنت باشسد.
اساس سوم: ابداع و تازگي نبايد باعث غفلت از لي (بنيادها يا ذات) اشياء شود.
اساس چهارم: اگر رنگ به كار برده ميشود بايد پرمايه باشد.
3
اساس پنجم: قلممو را بايد زه ژان (خودانگيخته) كنترل كرد.
اساس ششم: از استادان بياموز اما از خطاهايشان اجتناب كن.
ويژگي اول: نمايش قدرت ضربه قلم به همراه كنترل خوب قلم.
ويژگي دوم: بهره داشتن از سلامت و سادگي به همراه فرهيختگي و ظرافت در ذوق.
ويژگي سوم: بهره داشتن از لطافت در مهارت به همراه دقت در اجرا.
ويژگي چهارم: نشان دادن اصالت و ابداع حتي تا درجه غرابت، بدون تخلف از لي اشياء،
ويژگي پنجم: ترسيم فضا بدون آنكه كاغذ يا ابريشم را لمس كني و در عين حال توانايي بر انتقال تغييرات كوچك رنگ،
ويژگي ششم: به دست دادن عمق و فضا در سطح صاف تصوير.
سه عيب (سان بينگ)نقل شده از رسالة كو متعلق به اوايل قرين يازدهم كه يكي از تاثير گدارترين آثار دورة سونگ است. متن چيني وترجمه آن به همراه يادداشتهاي مفيد در كتاب ساپر (Soper) تجربيات كو-ژو-سو در نقاشي آمده است فهرست جينگ هائواز عيوب نقاشي (ترجمه شده در سيرن (Siren) تاريخ نقاشي چيني آعازين، جلد اول، ص124) تقسيم ميشود به عيوبي كه مربوط به صورت و شكل انمد و عيوبي كه به اينها مربوط نيستند عيوب دسته نخست اين امور را شامل مي شوند : گلها و درختها در ناهماهنگي با فصل، بزرگتر بودن اشخاص نسبت به ساختمانها، مرتفع بودن درختان نسبت به كوهها و پلهايي كه به كنارهها اتكا ندارند (نظير نكتاب مطرح شده در دوازه چيز مورد اجتناب). جينگ هائو عيوب دسته دوم را فقدان روح و نبود هماهنگي ميداند
كوجو سيو در دورة سونگ گفته است:
سه عيب وجود دارد كه همه مرتبط به نحوة حركت دادن قلم مو هستند.
عيب نخست را «تخت بودن» (پان) گويند كه اشاره دارد به خشكي يك مچ ضعيف و كندي قلم مو، اشكال اشياء يكنواخت ولاغر مي شوند فاقد بعد و سختياند.
عيب دوم را «خميده بودن» (كو) گويند و اشاره دارد به حركت سنگين قلم مو كه ناشي از ترديد است. قلب و دست با هم هماهنگي ندارد. در طراحي قلم در دست راحت نيست.
عيب سوم را «گره دار بودن» (جيه) گويند كه اشاره دارد به گره داراي قلم مو هنگامي كه به نظر مي آيد قلم مو در جايي بسته شده و قادر به حركت آزادانه نيست قلم مو فاقد انعطاف است.
دوازده چيزي كه بايد از انها اجتناب كرد (شي ئرجي)
ژائو زه ژان در دوره يوان گفته است.
نخستين چيزي كه بايد از ان اجتناب كرد تركيب بندي شلوغ و بد چينش است.
دوم اين است كه دور و نزديك به وضوح متمايز نشده باشند.
4
سوم، (كشيدن) كوهها بدون چي، ضربان حيات، است.
چهارم، (كشيدن) آب بدون مشخص ساختن منشا آن.
پنچم، (كشيدن) صحنهها بدون اماكني كه طبيعت دسترسي به آنها را ناممكن كرده باشد.
ششم، (كشيدن راهها بدون اشاره به آغاز و انجام آنها.
هفتم، (كشيدن) سنگها و صخرهها با يك رو.
هشتم، (كشيدن) درختان با كمتر از چهار شاخة اصلي.
نهم، چهرههايي كه به نحو غير طبيعي بدجلوهاند.
دهم، ساختمانها و عمارتهايي كه در جاي نامناسب واقع شده اند.
يازدهم، كشيدن جو و فضايي كه درآن تاثيرات مه و هواي صاف اعمال نشده باشد.
دوازدهم، به كار بردن ناروشمند رنگ،
سه طبقه (سان پين) امور نهم و دهم بر تناسبي تاكيد دارند كه ريشه در طبيعي بودن دارد و در هماهنگي اجزا كل نقاشي سهيم است همچون امور پيشين اين هماهنگي به معناي نمادين هماهنگي آسمان و زمين يا نظم و طرح طبيعت يعني دائواست. چهره ها و اشخاص نه تنها نبايد با جلوه باشند بلكه بايد در حال عمل نشان داده شوند و موضع حال آنها بايد همخوان با باي نقاشي و بدين سان همخواني با نظم طبيعت باشد اشخاص معمولا تنها و در حال تامل هستند و از صحنه اطرافشان لذت مي برند. مكان و جهت آنها معمولا توجه را به سمت كوه وآبشار و درخت جلب مي كند آنها هيچ گاه در تعارض با طبيعت نمايش داده نمي شوند. بلكه همواره در حال احترام يا سپاسگزاري آييني به طبيعت هستند. ساختههاي انسان: خانهها، كوشكها، پلها ، آسيابها يا قايقها، هيچ گاه ديگر عناصر تصوير را نمي پوشاند بلكه سهمي در مضمون اصلي تصوير دارند كه عمولا وجهي از طبيعت است و نه فعاليت انسان تحت اللفظي: «فقدان هماههنگي ميان امواج ابرها و امواج آب» بنگريد به شرح تصوير 90، كتاب صحرهها. يك طبقهبندي سنتي كه از معيارهاي مربوط به خوشنويسي اخذ شده است. لوچاي اين طبقهبندي را از جنگي متعلق به قرن چهاردهم (تاليف سيا ون – ين شرح مي دهد كه عمدتا بازگويي نوشته هاي پيشين در باب نقاشي است. سه تقرير برجسنة (اين طبقهبندي ) در شرح لوچاي آمدهاند.
سيا ون- ين مي گويد:
چي يون شنگ تانك (جريان چي حركت زندگي را ايجاد مي كند [اصل اول]) اصل آسمان است وقتي اين اصل از طريق نقاش اعمال مي شود نتيجة حاصله در نقاشي او غير قابل وصف است و نقاش را مي توان به طبقة شن (الوهي ) متعلق دانست.
زماني كه اثر قلمي داراي نظمي عالي است رنگها مناسبند و بيان روشن و هماهنگ است نقاش در طبقه ميائو (شگفت و عميق) جاي دارد.
زماني كه اثر قلمي داراي ظمي عالي است. رنگها مناسبند و بيان روشن و هماهنگ است نقاش در طبقه ميائو (شگفت وعميق ) جاي دارد.
زمانيكه صورت محقق و قواعد به كار بسته شده اند نقاش جزو طبقة ننگ (توانا و كامل) است.
لوچاي مي افزايد: