تحقیق تاريخ شهرهاي ايران 33 ص

دسته بندي : دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 50 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏32
‏2
‏موضوع ‏ ‏ ‏ ‏ :‏ ‏ تاریخ شهرهای ایران
‏ ‏فهرست
‏مشهد‏ 4‏ تبریز‏...................................‏25
‏ساری‏ ‏5‏ بیرجند‏.................................‏26
‏قزوین‏ 6‏ بوشهر‏.............‏....................‏27
‏اراک‏ ‏7‏ بندرعباس‏.............................‏27
‏ارومیه‏ 8‏ بجنورد‏.................................‏28
‏شهرکرد 9‏ ایلام‏....................................29
‏همدان‏ ‏11‏ اهواز‏..................................‏29
‏گرگان 12‏ اصفهان‏................‏...............30
‏یزد 16‏ اردبیل‏.................................‏31
‏یاسوج 17‏ منابع..................................‏32
‏کرمانشاه 17
‏کرمان 17
‏32
‏سنندج‏ ‏19
‏شیراز‏ ‏ 20
‏سمنان ‏ 21
‏زنجان‏ ‏22
‏زاهدان‏ ‏23
‏رشت‏ 24
‏خرم آباد‏ ‏24
‏تهران‏ 25
‏4
‏م‏شهد(استان خراسان رضوی)
‏واژه مشهد به معني شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معاني به واژه «مشاهد» جمع ‏بسته مي شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولياء ‏ائمه(ع) و رجال اطلاق مي شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد ‏ميهنه ( آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوي در خراسان، وجود داشته ‏است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسي در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه ‏هاروني سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و ‏به مرور زمان بر پهنه آن، به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوي افزوده گشته و مردم توس ‏به مشهد كوچ داده شدند.
‏توس، عبارت بود از ناحيه شمالي خراسان، بر مسير بالاي ‏كشف رود و سرشناس ترين شهرهاي آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادكان. نوغان ‏تا اواخر سده 3 هـ . ق، داراي اهميت و اعتبار بود. ويرانه هاي نوغان، در شمال ‏باختري مشهد، نزديك روستاي حسين آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران ‏اهميت و گسترش يافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، كه در آغاز، آرامگاهي در ‏آبادي سناباد نوغان بود، اندك اندك گسترش يافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، ‏فراموش شد. شهر توس و در حقيقت تابران نيز در سال 791 هـ . ق، ويران شد و مشهد جاي ‏آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوي، مركز ناحيه پيشين توس و تمامي خراسان گشت. ‏در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» ياد شده است. در كتاب ونديداد نيز آمده است ‏كه اهورا مزدا اراضي شانزده گانه را آفريد و «اوروا» يكي از آن ها بود. اين واژه را ‏اوستا شناسان با شهر توس يكي دانسته اند. بر پايه داستان هاي ملي بناي اصلي شهر را ‏به جمشيد - شاه پيشدادي - و بازسازي آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ‏ايران - نسبت مي دهند. افسانه مي گويد كه وي نهصد سال در زير آسمان اين شهر زندگي
‏6
‏كرد و نام خود را بر اين شهر نهاد. اين روايت ها مي رساند، كه شهر توس در روزگار ‏ساسانيان وجود داشته است.
‏بين سال هاي 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشي ‏از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملك مروان‏( ‏65- ‏86 ‏هـ . ق) بني تميم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست ‏داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشيد به منظور رسيدگي به ستم هاي علي بن عيسي - ‏حاكم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ايران، رهسپار آن ديار گرديد. وي در راه بيمار ‏شد و زماني كه به گرگان رسيد، بيماري او شدت يافته در توس درگذشت. وي را در 193 هـ . ‏ق،‌ در محلي كه ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاك سپرده شد، دفن کردند. در ‏سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستاني، توس را ويران ساخت. در سال 336 هـ . ق ‏ابومنصور توسي - حاكم وقت توس - عليه نوح بن نصر ساماني سر به شورش برداشت. نوح پس ‏از شکست دادن ابومنصور، بار ديگر وي را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق ‏بكتوزون و فايق، از سرداران منصور بن نوح ساماني متحد شده منصور را كور كرد ند و ‏برادرش عبدالملك بن نوح را به حكومت برداشتند. محمود غزنوي با باخبر شدن از اين ‏ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر كشيد. وي‌ بكتوزون و فايق را شكست داد و تمامي خراسان ‏را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حكومت توس منصوب كرد.
‏از سال 421 هـ . ق، ‏سلجوقيان اندك اندك در شهرهاي مهم خراسان رخنه كردند. ملكشاه سلجوقي در 465 هـ . ق، ‏توس را به تيول به خواجه نظام الملك توسي، وزير خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقي ‏از غزان در سال 548 هـ . ق، امراي وي، خاقان ركن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را ‏از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت كردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. ‏در اين زمان مويد آي آبه، غلام پيشين سلطان سنجر، نيشابور، ابيورد، بيهق،‌ دامغان و ‏توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چيره گي غزان در 553 هـ . ق، ‏بار ديگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گرديد.
‏در سال 618 هـ . ق، ‏لشگريان چنگيز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نيز مانند نيشابور ‏به دستور تولري، پسر چنگيز خراب شد. اين شهر بار ديگر در روزگار حكومت اوكتاي قاآن ‏(626- ‏629 ‏هـ . ق) باز سازي شد و از آن زمان چندين بار مركز فرمانروايي مغولان ‏گرديد. در اين دوره مسيحيان توس از آزادي زيادي برخوردار بودند، به طوري كه در سال ‏1279 ‏م، اسقف توس به سمت مطراني (سراسقفي) چين انتخاب شد. پس از برافتادن ايلخانان ‏ايران، توس، قوچان، كلات،‌ ابيورد و نسا، جزء قلمرو حكومت كوچكي شد، كه امير ارغون ‏شاه، رئيس طايفه جون باختراني (جان قرباني) ايجاد كرده بود. در حدود سال 790 هـ . ‏ق، حاكم محلي توس از خاندان جان قربان،‌ نام امير تيمور را از خطبه انداخت، اما ‏طولي نكشيد، كه در سال 791 هـ . ق، از ميران شاه، پسر تيمورلنگ شكست خورد و باعث ‏ويراني دوباره توس شد. پس از اين رويداد، توس اهميت و اعتبار خود را از دست داد و ‏بازسازي آن پس از مرگ تيمور، در روزگار حكومت شاهرخ، يعني در سال 807 هـ . ق صورت ‏گرفت.
‏در دوران پادشاهي شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزوني ‏نهاد. در اين دوره صحن عتيق استان قدس گسترش يافت، و شاهراهي ميان اصفهان – مشهد و ‏هرات ايجاد و كاروانسرا ها و آب انبارهاي بزرگي در مشهد پي افكنده شد. در اواخر ‏دوره صفوي ملك محمود سيستاني تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در
‏7

 
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق

تعداد مشاهده: 3896 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 50

حجم فایل:152 کیلوبایت

 قیمت: 10,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل